سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کم ترین چیزی که در آخر الزمان یافت می شود، برادر قابل اعتماد است، یا درهمی از حلال . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :6
کل بازدید :73381
تعداد کل یاداشته ها : 31
103/1/10
12:49 ص

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین والصلاة والسلام علی نبینا محمد وعلی آله الطاهرین 

به مناسبت مساله ای که در جامعه مطرح شده راجع به روزه می خواستم مطالبی را بیان کنم . 

درباب روزه کسانی که عاجز هستند وقدرت ندارند ،خدای تعالی لا یکلّف الله نفساً الّا وسعها ،خوب این فرد توانایی ندارد ومکلف به صوم نیست اما نسبت به کسانیکه میتوانند روزه بگیرند و برای آنها مشقت دارد چگونه است !روزه با نماز خواندن چه فرقی دارد در اینجا یک مثالی میزنم در نماز شارع چگونه میتواند به کسی که قدرت ایستادن ندارد بگوید بایست این تکلیف به غیر مقدور است اما ممکن است فردی بتواند بایستد ولی برای او مشقّت فراوان دارد ودندان روی جگر می گذارد و می ایستد ومثل صورت اول نیست که اصلا توان ایستادن ندارد برای او ایستادن واجب نیست در روزه هم همینطور است آن کسی که توان روزه را ندارد مکلّف به روزه نیست اما کسی که توان روزه را دارد ولی با مشقّت فراوان که غالبا این افراد شیخ وشیخه هستند یعنی معمولا پیر مرد وپیر زن هستند ، در اینجا ممکن است برای جوان هم این حالت پیش بییاید مثلا جوانی دچار ضعف باشد وروزه گرفتن برای او مشقّت دارد این اشخاص همانگونه که در قرآن آمده است الذین یطیقونه یعنی روزه برای آنان طاقت فرساست نسبت به این افراد قطعاًروزه واجب نیست

 

در اینجا یک بحثی فقها دارند که روزه اینها صحیح است یا نه بعضی فقها گفته اند روزه این افراد اصلاً صحیح نیست اینها وظیفه شان فدیه است 750 گرم گندم ومانند آن اگرتمکّن دارند به فقیر بپردازند واگر ندارند استغفار کنند این نسبت به کسانی که روزه برای آنها مشقّت دارد در روایات یک کسی دیگری هم به اینها ملحق شده و آن هم ذو العطاش است کسانیکه که مبتلا به مرض استسقا هستند یعنی کسی که مرتّب تشنه می شود وباید مرتّب آب بنوشد این هم در روایات صحیحه آمده که روزه بر او واجب نیست و حکم اومانند همان شیخ وشیخه است و وظیفه او فدیه است وهیچکدام قضا ندارند وروزه از اینها ساقط است وقضا هم ندارد. 

در روایت محمدبن مسلم آمده(( قال سمعت ابا جعفر (ع) یقول :الشیخ الکبیر والذی به العطاش لا حرج علیهما ان یفطرا فی شهر رمضان ویتصدق کل واحد منهما فی کل یوم بمد من طعام ولا قضاعلیهما وان لم یقدرا فلاشی علیهما)) 

وهمچنین کسانی که مبتلا به بیماری کلیوی هستند ومدام باید آب بیاشامند ونیاشآمیدن آب به مقدار زمان روزه داری برای آنان مضر است 

خصوصیتی در آب نیست اگر به غذا ودارو نیاز ضروری باشد در این صورت هم روزه واجب نیست . 
این مسایل از واضحات فقه امامیه است . 

در میان روایات دو روایت وجود دارد که باعث شده بعضی ها اشتباه کنند و حرفهایی را که نباید بزنند زده اند واین امر ناشی از عدم کارشناسی درست وعدم دقت وسخن شناسی است این دو روایت عبارتند : 
1-عن عمار عن ابی عبدالله فی الرجل یصیبه العطاش حتی یخاف علی نفسه قال :یشرب بقدر ما یمسک رمقه ولا یشرب حتی یروی (وسایل باب 16 ابواب من یصح منه الصوم ح1) 

اولاً :سند روایت عمار محل مناقشه است برحسب بعضی از مبانی رجالی 

ثانیاً :ازنظر دلالت مرحوم صدوق یصیبه العطاش نقل کرده است واگر چنین باشد حکم ذی العطاش عدم وجوب صوم است و وظیفه او فدیه است چنانچه روایات متعدده بر آن دلالت دارد 

ثالثاً:در روایت آمده است حتی یخاف علی نفسه ،در چنین حالتی قطعاً جواز افطار دارد 

رابعاً: در همین روایت نیامده است که قضای روزه بر او نیست 

اما اینکه در ذیل روایت آمده است یشرب بقدر ما یمسک رمقه ولا یشرب حتی یروی حکم استحبابی (یاوجوبی ) است برای رعایت حرمت ماه رمضان 

چنانچه در روایت محمد بن مسلم در باب 13 من ابواب من یصح منه الصموم ح8 آمده 

عن محمدبن مسلم عن ابی عبدالله قال : اذا سافر الرجل فی شهررمضان فلا یقرب النساء بالنهار فی شهر رمضان فانّ ذلک محرّم علیه(که حمل برکراهت شده است ) 

بلکه دربعضی از روایات تعبیر صوم آمده نسبت به کسی که قطعاً صایم نیست درباب 25 من ابواب من یصح منه الصوم ح5 عن ابی بصیر قال سالت ابا عبد الله (ع)عن امراة اصبحت صایمة فی رمضان فلمّا ارتفع النهار حاضت قال:تفطر قال:وسالته عن امراة رأت الطهر اول النهار قال : تصلی وتتم صومها وتقضی 

واما روایت مفضّل بن عمر قال قلت لابی عبد الله (ع)ان لنا فتیات وشبانا(فتیاناوبنات) لا یقدرون علی الصیام من شدّة ما یصیبهم من العطش قال:فلیشربوا بقدرما تروی به نفوسهم وما یحذرون . 

اما روایت مفضّل 

اولاً: ازنظر سند محل گفتگو است به خاطر اسماعیل بن مرار 

ثانیاً: ازنظر دلالت بعید نیست که ناظر به دختران وپسران قبل از بلوغ شرعی باشد یعنی روزه تمرینی چنانچه روایت آن را متذکر خواهیم شد ونیز در تهذیب تعبیر بنیّات درخود روایت مفضّل آمده است 

ثالثاً :در روایت آمده است لا یقدرون علی الصیام من شدّة مایصیبهم من العطش در این صورت روزه بر آنان واجب نیست زیرا قدرت بر عمل شرط اساسی در تکلیف است و لااقل به خاطر حرج 

رابعاً: در این روایت آمده است فلیشربوا بقدر ما تروی نفوسهم واین منافات دارد با روایت عمار که در آن آمده بود یشرب بقدرما یمسک رمقه ولا یشرب حتی یروی . 

ولی ممکن است گفته شود :این دو روایت با هم فرق میکنند زیرا در روایت عمار مورد سوال رجل است ودر روایت مفضّل مورد سوال نوجوانان هستند 

همین تفصیل بعید نیست گویای آن باشد که حکم رعایت ادب ماه رمضان است لذا از انسان بزرگ خواسته شده استحباباً روزه دار اگر ناچار شد روزه خود را افطار کند و بقدر ضرورت اکتفا کند ولی نسبت به افراد غیر بالغ چنین محدودیتی وجود ندارد ویا محدودیت کمتر است .
 
درباب 28 ح1و 2من یصح منه الصوم :عن علی بن الحسین (ع)فی حدیث قال : وکذلک المسافر اذا اکل من اول النهار ثم قدم اهله امر بالامساک بقیه یومه تأدیباً ولیس بفرض . 

عن عماربن موسی عن ابی عبدالله (ع) فی المراة یطلع الفجر وهی حایض فی شهر رمضان فاذا اصبحت طهرت وقد اکلت ثم صلت الظهر والعصر کیف تصنع فی ذلک الیوم الذی طهرت فیه قال : تصوم ولا تعتد به. 
باب 29 من ابواب من یصح منه الصوم حدیث 3 :عن ابی عبد الله (ع )فی حدیث قال : انّا نأمر صبیاننا بالصیام اذا کانوا بنی سبع سنین بما اطاقوا من صیام الیوم فان کان الی نصف النهار او اکثر من ذلک او اقل فاذا غلبهم العطش والغرث أفطروا حتی یتعوّدوا الصوم ویطیقوه ، فمروا صبیانکم اذا کانوا بنی تسع سنین بالصوم ما اطاقوا من الصیام فاذا غلبهم العطش افطروا . 

اگر هریک از دو روایت عمار ومفضّل از نظر سند ودلالت تمام بود هر چند حکم مذبور خلاف قاعده است ولی همچون مورد أکل وشرب ناسی به آن گردن می نهادیم ولی چنانکه روشن است دو روایت محل مناقشه هستند و بر مدّعای مذکور یعنی صحت صوم وعدم وجوب قضا در صورت آشامیدن عمدی هرچند به خاطر ضرورت دلالت ندارند 

اما اینکه بعضی گفته اند بر اساس حکم عقل راه گشایی شده است و امثال این حرف ها مطالبی عجیب است زیرا شارع اقدس که سید العقلااست نه تنها تکلیف به غیر مقدور نفرموده بلکه در کتاب کریم راهگشایی کرده و فرموده: وعلی الذین یطیقونه فدیة طعام ونیز فرموده: ومن کان منکم مریضاً او علی سفرفعدّة من ایّام اخر 

وهمچنین با دلیل لا حرج مجوّز افطار صادر کرده است . پس در صورت ضرورت وحرج مانعی از افطار نیست ولی قضای آن روزه واجب است برای کسی که توان روزه گرفتن قضا برایش وجود داشته باشد چنانچه اکتفا به قدر حاجت وامساک تأدّبی امری مطلوب است اما حکم به صحت صوم هر چند به برخی از متاخرین نسبت داده شده واز بعضی از کلمات ممکن است استفاده شود خالی از وجاهت است .