سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت گمشده مؤمن است، پس هریک از شما گمشده اش را در هر جا یافت، آن را برگیرد . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :11
کل بازدید :73602
تعداد کل یاداشته ها : 31
103/2/7
9:22 ع

- حجت الاسلام دکتر آقا تهرانی:
 قبل از پیروزی انقلاب ، عده ای از بازاریان قم خدمت آیت الله بهجت آمده و از ایشان در خواست کرده بودند
که خودشان یا یک نفر از روحانیون  مورد تاییدشان ، درس اخلاقی بر قرار کنند . آیت الله بهجت فرموده بودند
که: آقای مصباح یزدی مورد تایید من است بروید از ایشان  بخواهید و من هم از ایشان می خواهم که درس
اخلاق بیان کنند . این درس اخلاق تا مدت ها برگزار شد .(زندگی نامه آیت الله مصباح ص31)


2 - علامه طباطبایی :
 مصباح در میان  شاگردان من ، مانند انجیر در میان سایر میوه هاست ، چرا که فکر او هیچ زاید و
دور ریختنی ندارد .(همان ص283)


3آیت الله بهاالدینی :
  خطاب به آقای مصباح فرمودند :
                         من درسیمای تو قرآن را می بینم .
                                        (حجت الاسلام حسین زاده)  

4-امام خامنه ای :
 بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه ،
فیلسوف ، متفکر و صاحب نظر در مسایل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم . اگر خداوند متعال به نسل
کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند،
ولی به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر ، خلأ آن عزیزان  را در زمان ما پر می کند .


5 - آیت الله مشکینی :
 آیت الله مصباح از آن وجودات پر برکت است ، آقایان ، حوزها باید ده ها سال سهم امام مصرف کنند ،
هزاران نفر در این جا تحصیل کنند ، میلیاردها پول از کیسه امام خرج شود ... تا در هر عصری یک چند نفری
مثل آیت الله مصباح باشد . اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پیدا کنید یقینا یکی از آنها آیت الله مصباح است
ما به عظمت او معتقدیم ... او یکی از خزانه های وجودی ماست .
                                                    (کتاب تحصن چرا و چگونه ، اتنشارات فیضیه دی 79 ص144)


  
  

سلام بر لحظه ‏هایی که تو را آوردند!

سلام بر لب‏های رسول اللّه‏ که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه‏ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!

سلام بر لبخند سرافراز علی، که در طلوع تو اتفاق افتاد!

سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!

سلام بر تو، شباهتِ بی‏شائبه محمدی!

سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست.


  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سی سال پیش که حضرت امام(ره) هشدار دادند که اگر ملت های عربی قیام نکنند انقلاب شان سی سال به تاخیر می افتد کم تر کسی فکر می کرد این پیش بینی امروز به تحقق می پیوندند.

شاخصه اصلی حرکت های جهان امروز به ویژه کشورهای عربی اسلامی بودن است که با الگوگیری از انقلاب سال 57 ایران و با رهنمود های مقام معظم رهبری و با کمک برخی از نهادها و سازمان های مرتبط به لطف خدا با سرعت در حال پیش رفت و گسترش می باشند.البته علی رغم پیروزی های پی در پی ملت ها،دولت های حاک و دیکتاتور با تمام توان نظامی و تبلیغاتی  خود سعی در سرکوب این حرکت های حق جویانه و مسالمت آمیز دارند.

در بین تمام کشورهای عربی کشوری که بیش ترین فشار را متحمل است و با وحشیانه ترین برخورد از طرف حکام مستبد خود رو به روست به فرموده مقام معظم رهبری روحی فداه کشور مظلوم بحرین است.امتیازی که بحرین را از سایر کشورهای عربی متمایز می کند شیعه بودن اکثریت هفتاد درصدی مردم آن است و این نکته باعث شده در ایران از بحرین بسیار بیش تر از سایر مملکت های قیام کننده یاد شود.هرچند که تاکید مقام معظم رهبری روحی فداه روی مصر،بسیار زیادتر از سایر کشورهاست ولی متاسفانه در محافل مذهبی و سیاسی آن طور که باید و شاید روی مصر مانور داده نمی شود و اکثرا به مظلومیت بحرین می پردازند.البته به قول مولوی:

آب دریا را گر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

 و همین که حداقل از بحرین غافل نیستیم جای شکر دارد.از آن جایی که ما فعلا توان و اجازه برخورد عملی و نظامی نداریم و نمی توانیم به طور مستقیم در این کشورها حضور و فعالیت داشته باشیم بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم « جهاد فرهنگی مرتبط با بیداری اسلامی » است لذا تمامی کسانی که توانایی این کار را دارند و به اصطلاح دست شان باز است،باید احساس وظیفه کرده وارد میدان شوند. از ارسال اس ام اس و وبلاگ نویسی گرفته تا برنامه هایی مثل جلسات سیاسی و پخش کلیپ.

 و خلاصه کلام این که همه ی ما باید سعی کنیم تا می توانیم فضا را به این سمت سوق دهیم و موضوع مهم بیداری اسلامی را زنده و به اصطلاح داغ  نگه داریم.

جا دارد از مسئولین محترم واحد سیاسی قرارگاه فرهنگی منتظران شهادت نیز تشکر و قدردانی ویژه ای بکنیم که با پخش مستند بحرین گامی در این زمینه برداشتند و الحمدلله

محمد حمله دار


  
  

شیخ "نمر باقر النمر" ‌روحانی شیعی برجسته عربستانی، در سال 1379 هجری قمری مصادف با 1968 میلادی، در شهر "العوامیه" در استان القطیف در شرق عربستان در خانواده‌‌ای اهل علم و دین به دنیا آمد که از آن علمایی چون "آیت‌الله شیخ محمد بن ناصر آل نمر" (قدس سره) و خطبای حسینی چون جدش حاج "علی بن ناصر آل نمر" سر بر آورده بودند.

تحصیلات مقدماتی و هجرت برای تحصیل علوم دینی

 

تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیک‌تر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم(عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیت‌الله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.

 

شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم(عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب(ع) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.

 

وی دوره کتاب‌های اصولی از جمله "اصول" المظفر، "رسائل" شیخ انصاری و "کفایة" آخوند خراسانی را گذراند و در علم فقه نیز "اللمعة الدمشقیة" نوشته شهید اول، "جامع المدارک" خوانساری، "مکاسب" شیخ انصاری و "مستمسک العروة الوثقى" سید حکیم و دیگر کتاب‌های فقهی را مطالعه کرد.

 

شیخ نمر در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتید مختلفی حضور یافت، از جمله:

 

- بحث خارج نزد آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران

 

- بحث خارج نزد آیت الله سید عباس مدرسی در سوریه

 

- بحث خارج نزد آیت الله خاقانی در سوریه

 

- دروس عالیة نزد علامة شیخ صاحب الصادق در تهران

 

- درس "لمعة" نزد علامة شیخ وحید افغانی

 

همچنین اخلاق را نزد آیت‌الله شیرازی در شهر مقدس قم فراگرفت و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد.

 

وی اکنون از جمله معروف‌ترین و شایسته‌ترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزه‌های علمیه به شمار می‌آید که حتی در حوزه‌های علمیه ایران و سوریه به تدریس کتاب‌هایی همچون کتاب "اللمعة الدمشقیة" و کتاب "جامع المدارک" و "مستمسک عروة الوثقى" و "الحلقات" شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است.

 

شیخ نمر سال‌ها اداره حوزه علمیه حضرت قائم(عج) در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد.

 

پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی "الإمام القائم(عج)" را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگ‌بنای "مرکز اسلامی" در سال 1422 هجری قمری مصادف با 2011 میلادی بود.

منبع:sajjadpolymer2.parsiblog.com


  
  
امیرالمومنین علیه السلام: شهوت و حکمت باهم جمع نمی شوند. خوش بیمان ترین مردم مسلمان ترین آن هاست. فکر کردن تفریح برهیزکاران است.سه جیز دوستی می آورد:دین داری،بخشندکی،تواضع(غررالحکم) امام صادق علیه السلام:با هر کناهی که بنده مرتکب می شود یک درجه از عقل از او مفارقت می کند که هرکز برنمی کردد
  
  

 

 

 

 

 

صبحدم پیک مسیحا دم جانان آمد             
گفت برخیز که آرام دل و جان آمد
سحر از پرده نشینان حریم خلوت               
نغمه برخاست که شاهنشه خوبان آمد
عاشقان را رسد این طرفه بشارت زسروش             
که سحرگاه شب نیمه شعبان آمد
مى ‏کند مرغ سحر زمزم بر شاخ گل             
که ز نرگس ثمرى پاک بدوران آمد
وارث تاج نبى اوست که با دعوت حق             
بهر افراشتن پرچم قرآن آمد
شهسواریست که با صولت و بازوى على             
از پى کشتن کفار به میدان آمد
مظهر صلح حسن اوست که با حلم حسن             
پى آرامش دلهاى پریشان آمد
آنکه اندر رگ او خون حسین بن علیست             
پى خونخواهى سالار شهیدان آمد
در ره زهد و عبادت چو على بن حسین             
سوى حق قافله راسلسله جنبان آمد
علم باقر همه در اوست که با مشعل علم             
رهبر جامعه بى سر و سامان آمد
تا ز ناپاک کند مذهب صادق را پاک             
مظهر راستى و پاکى و ایمان آمد
هم چو کاظم که بود قبله حاجات و مراد             
دردمندان جهان را پى درمان آمد
چون رضا تا که کند از رنگ علوم             
وارث افسر سلطان خراسان آمد
اوست سرچشمه تقوا و فضیلت چو جواد             
منبع فیض و جوانمردى و احسان آمد
هادى وادى حق کز پى ارشاد بشر             
با چراغ خرد و دانش و عرفان آمد
یادگار حسن عسگرى پاک سرشت             
که جهان را کند از عدل گلستان آمد
قائم آل محمد شه اقلیم وجود             
که بفرمانده ى عالم امکان آمد
طبع خاموش رسا باز چو مرغان چمن             
پى تبریک چنین شاد و غزلخوان آمد


  
  

 


دل سوزان بود امروز گواه من و تو  
  کزازل داشت بلا چشم ، به راه من و تو

من به تو دوخته ام دیده تو برمن ، ازنی  
یک جهان راز ، نهفته به نگاه من و تو

اُسرا با من و راءس شهدا با تو    
به حق چشم تاریخ ندیده ست سپاه من و تو

روی تو ماه من وماه تو عباس    
امّا ابر خون ساخته پنهان رخ ماه من و تو

آیه خواندن زتو ،تفسیرــ زمن تادانند 
که به جز گفتن حق نیست گناه من و تو

هردو نستوه چو کوهیم بر سیل امّا
عشق ،دلگرم شد ،ازسردی آه من و تو

مدعی خواست که ازبیخ کند ریشه ی ما
بی خبر زآنکه غروب ست پگاه من و تو

شاعر:استاد علی انسانی

 


91/3/21::: 11:35 ص
نظر()
  
  

 

امام هادی

 

فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی

که هر کجا رود افتد به دام صیادی

به دانه‌ای دُّر یکدانه می‌دهد برباد

نه گوش هوش و نه چشم بصیر نقّادی


چنان اسیر هوا و هوس شدم که نپرس

نه حال نغمه سرایی نه طبع وقّادی

دلا دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر

مدار از همه عالم امید امدادی

مگر ز قبله حاجات و کعبه مقصود

ملاذ(1) حاضر و بادی(2)علیّ ‌الهادی

محیط کون و مکان نقطه بصیر وجود

مدار عالم امکان مجرّد و مادی

شَها تو شاهد میقات «لِی مَعَ اللّهی»(3)

تو شمع جمع شبستان مُلک ایجادی

صحیفه ملکوتیّ و نسخه لاهوت


ولیّ عرصه ناسوت بهر ارشادی

مقام باطن ذات تو قاب قوسین است

به ظاهر ارچه در این خاکدان اجسادی

کشیدی از متوکل شدائدی که به دهر


ندیده دیده گردون ز هیچ شّدادی

گهی به برکه درندگان(4) گهی زندان


گهی به بزم مِی و سازِ باغی عادی(5)

تو شاه یکّه سواران دشت توحیدی

اگر پیاده روان در رکاب الحادی

ز سوز زهر و بلاهای دهر جان تو سوخت

که بر طریقه آباء و رسم اجدادی

 

آیة الله غروی اصفهانی (کمپانی)

پی‌نوشت‌ها:
1- ملاذ: پناه2- حاضر و بادی: حاضر: کسی که در حضر و در شهر ساکن است. بادی: کسی که بادیه‌نشین و صحرانشین است.

3- اشاره است به حدیث: «لی مع‌الله وقت لا یسعنی فیه ملک مقرّب ولانبی مرسل: «مرا با خدا وقتی است که در آن با من نمی‌گنجد هیچ ملک مقرّب یا پیغمبر فرستاده مرسل.» این حدیث منسوب به پیغمبراکرم‌ صلی الله علیه و آله است و منظور از آن مقام استغراق یا محو و فنای در حضرت حق تعالی است. (رک : شرح مثنوی، جلد چهارم، استاد دکتر سید جعفر شهیدی، صفحه286).

4- برکه درندگان (برکة السباع): محلی بود که مرکز درندگان از قبیل شیر و پلنگ بود و امام بزرگوار را در آن محل خطرناک قرار دادند ولی به امر خداوند متعال درندگان برگرد آن حضرت حلقه زدند و زیانی به آن امام بزرگوار نرساندند.

5- باغی: سرکش و طغیان‌ کننده عادی: عداوت کننده و دشمن.


  
  


در روایات صدقه به عنوان امری مستحب چنان مورد تأکید قرار گرفته است که می توان آن را در زمره مستحبات موکد برشمرد.

«امام صادق(ع) فرمود: برای شیطان هیچ چیز از صدقه دادن مؤمن گران تر نیست. و صدقه قبل از آن که به دست بنده برسد، در دست پروردگار متعال قرار می گیرد.» (وسایل الشیعه، ج9، ص406)

آن حضرت(ع) در بیان ارزش و اهمیت صدقه دادن به این نکته اشاره می کند که صدقه از چیزهایی است که خداوند خود به طور مستقیم آن را از بنده می پذیرد و پیش از آن که دست سائل به آن برسد در دستان خداوند قرار می گیرد. در یکی از فرمایش های آن حضرت(ع) آمده است که: «خدای متعال چیزی را خلق نکرد مگر آن که برای آن نگاهبانی است که آن را نگه می دارد، مگر صدقه که خدای متعال خودش آن را نگه می دارد و پدرم وقتی صدقه می داد، آن را در دست سائل قرار می داد، پس آن را از وی می گرفت و می بوسید و می بویید، سپس آن را به سائل برمی گرداند.»

این مضمون در روایات دیگر هم وارد شده و شخص باید بداند که صدقه در دست چه کسی قرار می گیرد؛ از این رو نه تنها منت گذاری و تکبر در هنگام صدقه دادن امری ناپسند شمرده شده، بلکه هرگونه آزار و منت گذاری در واقع، منت نهادن بر خداوند بلندمرتبه است. بنابراین انسان می بایست همواره مواظبت نماید تا مبادا آزار و منتی از سوی وی واقع شود؛ زیرا تواضع و فروتنی از سوی صدقه دهنده به معنای خضوع نسبت به پروردگار است.

در روایات آمده است که هر کس صبح صدقه بدهد، از بلاهای آسمانی در آن روز مصون می ماند و اگر در اول شب صدقه دهد، از بلاهای آسمانی در آن شب در امان می ماند، و اگر کسی خانواده مسلمانی را کفایت نماید، گرسنگی شان را رفع نماید، بدن آنها را بپوشاند و آبروی آنها را حفظ کند، از هفتاد حج برتر است.

امام باقر از علی بن ابیطالب- علیهما السلام- نقل می کند که: آن حضرت فرمود: روزی یک دینار انفاق کردم، رسول خدا(ص)- به من فرمود: آیا نمی دانی که صدقه مؤمن از دستش بیرون نمی رود، تا آنکه از دهان هفتاد شیطان آزاد گردد (همه گویند: نده!) و در دست سائل قرار نگیرد، تا نخست در دست خدای بزرگ قرار گیرد، آیا خداوند چنین آیه ای نفرموده: آیا ندانسته اند که این فقط خداست که توبه را از بندگانش می پذیرد و صدقات را می گیرد. (اما علمت ان صدقه المؤمن لاتخرج من یده حتی یفک بها عن لحی سبعین شیطانا و ما یقع فی ید السائل حتی یقع فی ید الرب تبارک و تعالی الم یقل هذه الایه: الم یعلموا ان الله هو یقبل عن عباده و یأخد الصدقات. سوره توبه، آیه104، بحار، ج96، ص.127)

برای صدقه واجب یا مستحب، فوائد بسیاری است که از خلال روایات و آیات استفاده می شود:

1- پاداش زیاد اخروی، چنانکه از پیامبر اکرم(ص) نقل شده: آگاه باشید هر که انفاق نماید به صدقه ای، برای اوست به وزن هر درهم، مانند کوه احد از نعمت های بهشت.(1)

2- صدقه در دست پروردگار قرارگیرد، چنانکه از امام صادق(ع)- نقل شده که فرمود: هیچ چیزی نیست مگر آنکه فرشته ای بر آن موکل است، جز صدقه، چه آنکه آن در دست خدا واقع می شود.(2)

3- با صدقه مال کم نخواهد شد، همانطور که از موسی بن جعفر(ع) از پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: هیچگاه مال انسان با صدقه کم نخواهد شد، پس بدهید و نترسید.(3)

4- کمر شیطان را می شکند.(4)

5- مرگ بد را دفع می کند. (5)

6- عمر را زیاد می نماید.(6)

7- روزی را زیاد و فقر را برطرف سازد.(7)

8- شفا و دوای مریض است.(8)

9- از خطر خرابی محفوظ ماند.(9)

10- خانه و شهر را آباد سازد.(10)

11- قضاء حتمی آسمانی را برطرف کند.(11)

12- از اذیت درنده نگهداری نماید، چنانکه از حضرت رضا(ع) نقل شده: در زمانی بنی اسرائیل قحطی شدیدی سالیان پی درپی پدید آمد، در نزد زنی لقمه نانی بود، آن را در دهان گذاشت، سائلی او را صدا زد، زن گفت: در چنین وقتی ببخشم؟ آن را از دهان بیرون آورد و به سائل داد که ناگهان بچه کوچک او، در بیابان مورد حمله گرگ قرار گرفت، او را در دهان گرفت و فرار کرد. مادر بدنبال آن می دوید و فریاد می زد، پروردگار جبرئیل را فرستاد، بچه را از دهان گرگ گرفت و به مادر تحویل داد، فرمود: آیا خوشنود شدی؟ این لقمه بجای آن لقمه است.(12)

13- مال انسان را از تصرف اشرار حفظ می کند، چنانکه از پیامبر اسلام(ص) روایت شده، هر که در حالت اختیار، مال خود را از خوبان دریغ دارد، خداوند در حال اضطرار، مال او را نصیب اشرار کند.(13)

14- هفتاد در از شر و بدی را می بندد.(14)

15- تجارت سودمندی است، چه در دنیا و چه در آخرت، چنانکه از علی(ع) روایت شده: هرگاه گرسنه شدید، با خدا بوسیله صدقه سودا کنید.(15)

رسول اکرم(ص) فرمود: ان علی کل مسلم فی کل یوم صدقه ، قیل: من یطیق ذلک؟

قال (ص): اماطتک الاءذی عن الطریق صدقه ، و ارشادک الرجل الی الطریق صدقه ، و امرک بالمعروف صدقه ، و نهیک عن المنکر صدقه ، و ردک السلام صدقه

همانا برعهده هر مسلمانی است که در هر روز صدقه دهد، عرض شد: چه کسی توان انجام این کار را دارد؟ فرمود: اگر در مسیر و راه آنچه موجب اذیت رهگذر باشد برطرف سازی صدقه است، و راه نشان دادن به راهگذر صدقه است، و عیادت کردن مریض صدقه است، و امر به معروف و نهی از منکر صدقه است، و جواب سلام صدقه است. (بحارالانوار، ج 72، ص 05)

در اصول کافی آمده است: خداوند فرموده من برای هرچیز وکیلی قرار داده ام جز صدقه که خودم با دست خود می گیرم، حتی شخصی که یک دانه خرما یا نصف خرما را صدقه می دهد من آن را تربیت می کنم، مانند کسی که بچه خویش را تربیت می کند، درنتیجه آن یک دانه و نصف دانه در روز قیامت می آید و به اندازه کوه احد یا بزرگتر از آن جلوه می کند. (تفسیر احسن الحدیث، ج 4، ص 403)

در حدیث دیگری می خوانیم که مستحب است مریض با دست خود صدقه بدهد. صدقه دادن، فقر و نداری را دفع می کند و برخلاف ظاهر آن، که از دست دادن مالی است، خود عامل جلب و جذب نعمت و رهایی از فقر و بینوایی است. از این رو از امام باقر(ع) نقل شده است: «نیکی و صدقه، فقر را دور می کند...»

این مطلب ریشه قرآنی دارد؛ از نظر قرآن کریم انفاق در اره خدا، تجارتی پرسود و معامله ای ارزشمند است؛ زیرا افزون بر این که موجب جلب پاداش های عظیم و رسیدن به بهشت الهی می شود، انسان را از هول و هراس قیامت ایمن نموده و موجب نجات از عذاب دردناک الهی می شود؛ در دنیا نیز موجب رهایی از فقر و افزایش نعمت و برکت می شود که در آیات پیش گفته به روشنی برآن تصریح شده است.

منابع و مآخذ:

-         سایت تبیان

-         قرآن مجید و روایات



  
  
   1   2      >